وبلاگ شخصی احسان فردآقایی

وبلاگ شخصی احسان فردآقایی

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

ما آدما در دسته بندی جانوران به 2 دسته معمولی و عجیب، به نظرم جزو جانوران عجیب و غریب هستیم! البته دلایل زیادی برای این حرفم می تونم بیارم، ولی به دلیل ضیق وقت فقط به یه دلیل اشاره می کنم و بقیه رو موکول می کنم به وقت دیگه ای!

اون دلیل می تونه این باشه که، ...

جدّی ترین موضوعات عالم رو شوخی می گیریم، و شوخی ترین موضوعات عالم رو جدی می گیریم!!!!

حالا فکر کنم شما هم با من هم نظر شده و انسان ها رو جزو عجیب ترین جانوران موجود در عرصه هستی بدونید! مثلاً هیچ وقت نمیبینید که یه روباه بره و با دم شیر بازی کنه! یا یه آهو بره روبروی یه یوزپلنگ کُری بخونه! و یا ...چون اینا فرق شوخی و جدی رو می فهمن ولی ما آدما خیلی وقتا جای اینا رو عوضی می بینیم!

یکی از موضوعاتی که کاملاً جدیه و همه مون، شاید بارها اونو شتر نامیدیم و گفتیم یه زمانی درِ خونه ما می خوابه، «مرگ» نام داره، در حالی که شوخی می پنداریمش و هیچ توجهی به اون نداریم.

من هم به سهم خودم و در راستای روشنگری در این خصوص، بخشهایی از کتاب «حیات پس از مرگ»، تالیف علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمت الله علیه)، رو به نقل از سایت کتابخانه دیجیتال مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن، آماده کردم، که بصورت بخش بخش تقدیم می کنم.

خوندن این کتاب رو به همتون پیشنهاد می کنم.

فصل چهارم: صفات روز قیامت‏

خداى تعالى فرموده است:یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفى‏ عَلَى‏اللَّهِ مِنْهُمْ شَىْ‏ءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ للَّهِ‏ِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ(116).

و:یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرینَ مالَکُمْ مِنَ‏اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ(117).

و:... مالَکُمْ مِّنْ مَلْجأٍ یَّوْمئِذٍ وَمالَکُمْ مِّنْ نَّکیرٍ(118).

و:یَوْمَ لا یُغْنى‏ مَوْلىً عَنْ مَوْلىً شَیْئاً(119).

و:... ولا یَکْتُمُونَ‏اللَّهَ حَدیثاً(120).

و:وَاْلاَمْرُ یَوْمَئِذٍ للَّهِ‏ِ(121) و آیات دیگر.

این آیات، روز قیامت را به صفاتى توصیف نموده‏اند که در ظاهر امر مختص به قیامت نیستند، چه «مُلک» و «امر» و «قدرت» همواره از آن خداست و موجودات نیز دائماً در مقابل خداوند آشکار و غیر پنهانند. و هیچگاه در برابر او نه پناهگاهى است و نه ملجأاى.

لکن خداوند فرموده:... وَلَوْ یَرَى الَّذین ظَلَمُوا اِذْیَرَوْنَ الْعَذابَ اَنَّ الْقُوَّةَ للَّهِ‏ِ جَمیعاً وَاَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ * اِذْتَبَّرَأَ الَّذین اُتّبِعُوا مِنَ الَّذین اتَّبَعُوا وَرَاَوُا الْعَذابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ اْلاَسْبابُ(122).

و در آن خبر داده است که اسباب و روابط در آن هنگام همگى قطع مى‏گردند و تمام ارتباطات و تأثیراتى که موجودات در نظام موجودشان در عالم جسم و جسمانیات و نیز در عالمى که به دنبال آن مى‏آید، دارند، به زودى همگى از بین خواهند رفت و نتیجتاً نه شیئى در شى‏ء دیگر تأثیر خواهد نمود و نه شیئى از شى‏ء دیگر تأثیر خواهد پذیرفت. نه از شیئى نفع برده خواهد شد و نه از آن زیانى خواهد رسید. اگر شرایط همان شرایطِ اسباب و روابط بود و روز قیامت نیز چنین روزى بود، هیچ حکمى از احکام موجودات، از وضع کنونى‏اش تخلّف نمى‏نمود و زایل نمى‏گشت مگر با بطلانِ ذواتِ موجودات و انقلاب ماهیات. و چون کلمات خداوند تغییر ناپذیر است، این امر نیز محال مى‏گردد. بنابراین، آنچه که زایل مى‏گردد و برداشته مى‏شود همانا وجودهاى سرابى این موجودات است، وجودهایى که به خداوند سبحان قائم و ثابتند و الاّ فى نفسه باطل و هیچ‏اند. نتیجتاً تنها نسبت آنها با خداوند باقى مى‏ماند و دیگر نسبتها همگى باطل مى‏گردند. و از آنجایى که در نفس خویش باطل بوده‏اند، بنابراین، تنها بطلانشان منکشف (آشکار) مى‏گردد، نه اینکه (وجود داشته باشند و) باطل گردند، تنها حقیقتِ امر، ظاهر مى‏گردد یعنى این حقیقت که نه وجودى براى غیر اوست و نه تأثیرى، نه کسى جز او مالک است و نه کسى جز او صاحب ملک است. و این همان گفته اوست که:

مالِکِ یَوْم الدّین(123).

و:یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَاْلاَمْرُ یَوْمئِذٍ للَّهِ‏ِ(124).

و:... لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ للَّهِ‏ِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ(125).

برآنچه گفتیم یعنى انکشاف بطلان موجودات سرابى و اسباب ظاهرى نه خود بطلان آنها، این سخن خداوند دلالت مى‏کند:... وَلَو تَرى‏ اِذِالظَّالِمُونَ فى غَمَراتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِکَةُ باسِطُوا اَیْدیهِمْ اَخْرِجُوا اَنْفُسَکُمْ(126) تا آنجا که:لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ(127)؛ زیرا با وجودى که در هنگام مرگ شخص، هنوز اسباب و روابط در دنیا باقى است، این آیه آنها را باطل شمرده است. بنابراین تنها بطلان آنها منکشف مى‏گردد (چه از ابتدا باطل بوده‏اند)

در نهج‏البلاغه، در خطبه‏اى حضرت مى‏فرماید:«و بعد از فناى دنیا خداوند تنها مى‏گردد و هیچ شیئى همراه او نیست. و همانطور که قبل ازخلق عالم تنها بوده، همانگونه هم بعد از فناى آن تنهاست؛ نه زمانى وجود دارد نه مکانى، اجلها و زمانها معدوم مى‏گردند و سالها و لحظه‏ها ناپدید مى‏گردند و هیچ شیئى جز خداوند واحد قهّار که برگشت همه امور به سوى اوست، باقى نمى‏ماند».

در «احتجاج» از هشام بن الحکم در ضمن سؤالهایى که از حضرت صادق (علیه السلام) مى‏نمود، آمده است:«آیا روح بعد از خروجش از قالب خویش، متلاشى مى‏گردد و یا اینکه باقى مى‏ماند؟ حضرت پاسخ داد: آرى، روح باقى خواهد ماند تا اینکه در صور دمیده شود و در آن زمان همه اشیاء باطل خواهند گشت؛ نه حسى خواهد ماند و نه محسوسى. سپس همه اشیاء به وجودشان باز خواهند گشت همانگونه که مدبرشان آنها را خلق نموده بود. این عمل بعد از چهارصد سال، که در آن هیچ خلقى وجود ندارد، به وقوع مى‏پیوندد و این چهارصد سال، فاصله بین همان دو نفخه است».

مطالعه بخش چهارم با رفتن به

  • احسان فردآقایی