ما آدما در دسته بندی جانوران به 2 دسته معمولی و عجیب، به نظرم جزو جانوران عجیب و غریب هستیم! البته دلایل زیادی برای این حرفم می تونم بیارم، ولی به دلیل ضیق وقت فقط به یه دلیل اشاره می کنم و بقیه رو موکول می کنم به وقت دیگه ای!
اون دلیل می تونه این باشه که، ...
جدّی ترین موضوعات عالم رو شوخی می گیریم، و شوخی ترین موضوعات عالم رو جدی می گیریم!!!!
حالا فکر کنم شما هم با من هم نظر شده و انسان ها رو جزو عجیب ترین جانوران موجود در عرصه هستی بدونید! مثلاً هیچ وقت نمیبینید که یه روباه بره و با دم شیر بازی کنه! یا یه آهو بره روبروی یه یوزپلنگ کُری بخونه! و یا ...چون اینا فرق شوخی و جدی رو می فهمن ولی ما آدما خیلی وقتا جای اینا رو عوضی می بینیم!
یکی از موضوعاتی که کاملاً جدیه و همه مون، شاید بارها اونو شتر نامیدیم و گفتیم یه زمانی درِ خونه ما می خوابه، «مرگ» نام داره، در حالی که شوخی می پنداریمش و هیچ توجهی به اون نداریم.
من هم به سهم خودم و در راستای روشنگری در این خصوص، بخشهایی از کتاب «حیات پس از مرگ»، تالیف علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمت الله علیه)، رو به نقل از سایت کتابخانه دیجیتال مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن، آماده کردم، که بصورت بخش بخش تقدیم می کنم.
خوندن این کتاب رو به همتون پیشنهاد می کنم.
فصل هشتم: نامه اعمال
خداى متعال مىفرماید:وُکُلَّ اِنْسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرهُ فى عُنْقِهِ فى وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقیهُ مَنْشُوراً * اِقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً(214).
خداى متعال در این آیه بیان مىدارد که «طائر» انسان را؛ یعنى همان عمل که او آن را به فال نیک یا بد مىگیرد همراه او و ملازم او قرار داده است. بنابراین، طائر انسان، همان عمل اوست که به گردنش آویخته است و از این رو طائر در آیه، به «فى عنقه = بر گردن بودن» توصیف شده است.
اعمال انسان که به نفع یا زیان او ضبط و حفظ مىشوند، در دنیا براى او محسوس نیستند؛ زیرا که «حواس» تنها با سطح و ظاهر اشیاء تماس پیدا مىکنند و عمق و باطن امور را تنها از راه آثار و نشانهها درک مىکنند، ولى نشأه (جهان) دیگر جهانى است که همه نهانها در آن آشکار مىگردد و به آزمایش گذاشته مىشود و همه چیز ظاهر و بارز مىشود وَبَرَزُوا للَّهِِ جَمیعاً ازاین رو طائر را به کتاب و نامهاى وصف کرده است که شخص آن را گشوده و آشکار مىیابد.
خداى متعال مىفرماید:اَحْصیهُاللَّهُ وَنَسُوهُ(215) و نیز فرمود:بَلْ بَدالَهُمْ مَّاکانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ(216) و در آن «احصاء = شماره کردن» و «بداء = آشکار شدن» و «لزوم = ملازم بودن» را به نفس اعمال نسبت داده است؛ زیرا که کتاب (نامه اعمال) خود اعمال و یا حقیقت آنها را در بر دارد نه خطها و نوشتههایى که در میان آنها طبق قرارداد و اصطلاح، بر مفاهیم معینى دلالت دارند.
خداوند متعال در این باره مىفرماید:یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُالنَّاسُ اَشْتاتاً لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ * فَمَنْ یَّعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَمَنْ یَّعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ(217).
و نیز مىفرماید:وَلِیُوَفِّیَهُم اَعْمالَهُمْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ(218) و چند آیه دیگر که مضمونى شبیه به مضمون آیههاى یاد شده دارند مانند:یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ اْلأِنْسانُ وَاَنَّى لَهُ الذِّکْرى(219) و یُنَبَّؤُا اْلأِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَاَخَّرَ(220).
پیش از این، به این حقیقت اشاره کردیم که آن روز (رستاخیز) محیط به جمیع مراتب وجود است و همه آن مراتب را داراست و لذا همانطور که خود اعمال، حاضر و ظاهر مىشوند، حقایق اعمال و واقعیتشان نیز حضور مىیابند.
برای مطالعه ادامه مطلب، کلیک کنید:
- ۰ نظر
- ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۸